امروز از خانواده مهربان آقای دکتر سوبادهان خداحافظی کردیم و برای حرکت آماده شدیم.
دیرتر حرکت کردیم چون چند تا از دوچرخهسوارهای ساوانتاوادی میخواستن بیان به دیدنمون. یکیشون که دکتر بود و داروخانه داشت برامون یه بطری الکل صنعتی آورد بعنوان سوخت اجاق. ما بهخاطر هواپیما نه گاز با خودمون آوردیم نه الکل و تو هند هم نتونستیم پیدا کنیم. حالا از این به بعد میتونیم پخت و پز کنیم.
اینجا هندیها خونگرمی خود را به ما ثابت کردند. شهروندان این کشور واقعا مهربان و دوست داشتنی هستند و رفتار صمیمانهی آنها باعث میشود که با وجود گرمای شدید و بدی آب و هوا، باز هم دلمون نخواد اینجا رو ترک کنیم و حس تنهایی و غربت نداشته باشیم. در واقعا بهمون ثابت شد که علاوه بر اینکه هوا گرمه مردم هم گرم و صمیمی هستند!
اینجا صلح برامون واقعا معنا شد و اینکه انسانها در هر نقطه از کره زمین هم باشند با وجود تفاوتهای فرهنگی، زبانی، مذهبی و .. میتوانند در کمال آرامش و صلح کنار هم زندگی کنند.
اینجا هندیها خونگرمی خود را به ما ثابت کردند. شهروندان این کشور واقعا مهربان و دوست داشتنی هستند و رفتار صمیمانهی آنها باعث میشود که با وجود گرمای شدید و بدی آب و هوا، باز هم دلمون نخواد اینجا رو ترک کنیم و حس تنهایی و غربت نداشته باشیم. در واقعا بهمون ثابت شد که علاوه بر اینکه هوا گرمه مردم هم گرم و صمیمی هستند!
اینجا صلح برامون واقعا معنا شد و اینکه انسانها در هر نقطه از کره زمین هم باشند با وجود تفاوتهای فرهنگی، زبانی، مذهبی و .. میتوانند در کمال آرامش و صلح کنار هم زندگی کنند.
توی جاده ۶۶ از ساوانتاوادی تا وقتی به ایالت گوا برسیم شانه خاکی خوبی وجود داشت و در آرامش بودیم، ولی آرامشمون موقتی بود چون نه تنها شانه خاکی ۲۰ کیلومتر بعد تموم شد، بلکه خوردیم به یک ترافیک سنگین.
به ورودی شهر پاناجی (ایالت گوا) رسیدیم. گوا نام شهری بندری و ایالتی در حاشیه جنوب غربی هندوستان است. طبیعت گوا با تپههای بسیار سبز در کنار رودهای فراخ با کشتزارهای برنج، درختهای نارگیل فراوان و سایر درختان گرمسیری، جلوه بسیار زیبایی دارد. وسیعترین سواحل و مراکز تفریحی ساحلی هند در گوا قرار دارد و این شهر سالانه از صدها هزار گردشگر داخلی و خارجی پذیرایی میکند. سواحل گوا پهناور بوده و آفتابی درخشان و زیبا دارد. ۴۵۱ سال حکومت پرتغال بر این منطقه، باعث شده که تمام شهرها و حتی روستاهای گوا فرهنگی خاص داشته باشند.
مرکز ایالت گوا شهر پاناجی هست که تا اونجا ۶۸ تایی رکاب زدیم و تمام مدت حواسمون جمع بود، به ماشینا برخورد نکنیم یا از سطح غیر همتراز جاده نیفتیم پایین و نخوریم به عابرین ( اعم از آدمها، گاوها و سگها).
تو پاناجی یکی از دوستان دکتر سوبادهان برامون اتاقی در خوابگاه تربیت بدنی ترتیب داده بود که امکانات کاملی مثل: سرویس، حمام، فن و کولر داشت. ساختمانش کنار دریا و در منطقه زیبایی بود.
وسایلمون رو گذاشتیم داخل و کمی استراحت کردیم. رفتیم تا دوری در اطراف بزنیم. ساحل زیبای گوا نزدیک بود و دقایقی رو اونجا سپری کردیم و بعد رفتیم به یه بازار محلی که پر بود از میوه و سبزی.
چیزی که توی بازارهای اینجا زیاد به چشممون میخوره، زنان شاغل و فعال در جامعه هستند که از شغلهای معمولی گرفته تا شغلهای خیلی مهم فعالیت دارند و حسابی تاثیرگذار هستند.
پاناجی رو شهر متفاوتی دیدیم. هم تمیز و زیباست و هم به لحاظ ساخت و سازهای شهری با جاهای دیگه تفاوت چشمگیری داره! خیابانهای عریض و پیادهروهای مرتب با پارکهای سرسبز و مغازههای شیک. اینجا بوی استعمار تاریخ مصرف گذشته میاد!