روز سفر
۷ اسفند ۱۳۹۶
امروز سفیران صلح از ایران به مقصد بمبئی حرکت کردند و پس از ۴ ساعت پرواز، وارد فرودگاه بمبئی شدند و با استقبال نماینده گروه سایکلتوریستهای هندی رو به رو شدند. سایکل توریستهای هندی به رسم مهماننوازی و دوستی برای آنها هتلی رزرو کردند و آقای سینگ ساب به نمایندگی از آنها، با ماشین خود زوج جوان ما را به هتل رساند.
سفیران صلح در فرودگاه بمبئی
نیما و حبیبه پس از قرار دادن وسایل خود در هتل، وارد شهر بمبئی شدند تا از نزدیک با این شهر آشنا گردند.
بمبئی در زبان هندی به معنای ساحل خوب است. در سال ۱۹۹۶ نام این شهر به «مومبای» تغییر یافت که نام یکی از خدایان زن هندی است. این شهر با وسعتی برابر ۶۰۳ کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر ۱۳٫۳ میلیون نفر (در سال ۲۰۰۶) یکی از چهار شهر بزرگ و پرجمعیت کشور هندوستان است. در واقع مرکز بانکداری، تجارت، مبادلات مالی، بازرگانی، صنعت کشتیسازی و بزرگترین مرکز تولید پارچههای پنبهای و فیلمهای سینمائی شبه قاره هند است و از این رو به بالیوود نیز شهرت دارد.
در ادامه از زبان شیرین آنها، سفرنامه هند در روز اول بمبئی را میخوانیم.
#سفرنامه_هند – بمبئی
#روز_اول
۸ اسفند ۹۶
وسایلها رو گذاشتیم هتل و رفتیم اطراف دریاچه پاوی که سیمکارت بخریم و ناهار بخوریم. برای ناهار غذای گیاهی سفارش دادیم که آقای سینگ ساب حساب کرد. با وجود اینکه کلی سفارش کرده بودیم فلفل نزنن، غذا خیلی تند بود.
کمی خیابونها را گشتیم، آنچه نظرمون رو جلب کرد، رانندگی سمت راست بود که دائم احساس میکردیم همه برعکس حرکت میکنند. خیابونها خیلی باریک بود و ماشینها طبق یه سنت قدیمی همش در حال بوق زدن بودند باید خودمون رو بهش عادت بدیم.
همه بلوارها پر از گلهای کاغذی بودند و تا چشم کار میکرد، درختهای عظیم و زیبای انبه، نارگیل و .. که مملو از میوه بودند، وجود داشت.
پس از گشت کوتاه در شهر به هتل برگشتیم تا دوچرخهها رو سرهمبندی کنیم و استراحتی برای فردا داشته باشیم.
#سفرنامه_هند- بمبئی
روز_دوم
۹ اسفند ۱۳۹۶
برنامه امروز نیما و حبیبه، گشت و گذار در شهر بمبئی و آشنایی و ارتباط با مردم شهر است. سفیران صلح به جهت آشنایی بیشتر با مردم تصمیم به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی گرفتند.
همرا تدبیر باشید تا از شهر بمبئی گزارش تصویری مشاهده کنید.
گزارش تصویری زوج جوان توریست از شهر بمبئی:
گشت و گذار در شهر رو با اتوبوس شروع کردیم. اتوبوسهای داخل شهری بمبئی سیستمی کاملا متفاوت دارند.
مغازهدارها خوشرو و مهربان بودند و کالاهای بسیار جالبی برای عرضه داشتند.
فرش بافت کشمیر- همراه با مردمان بومی صمیمی و مهربان
فروشگاههای صنایع دستی، واقعا زیبا بودند و بیشتر توریستها را جذب میکردند تا یادگاری کوچکی از بمبئی برای خود تهیه کنند.
در حال گشت و گذار، به یک مکان جالب رسیدیم. حدس میزنید، اینجا چه کاری انجام میدهند؟
اینجا، بزرگترین رختشویخانه بمبئی است. از سرتاسر شهر لباسها رو میآورند و کارگران به صورت دستی میشویند، سبک آنها شاید برای ما غریب باشد، اما در نوع خود جالب بود. ترکیب زحمت و سنت در یک قاب قابل مشاهده است.
به ایستگاه راهآهن ویکتوریا که رسیدیم، زیبایی خیرهکنندهای وجود داشت. ترکیب معماری قرن نوزدهمی در یک محیط آسیایی، چشمنواز بود.
ایستگاه راهن آهن ویکتوریا- ساخته شده در سال ۱۸۸۷
به دروازهی هند که رسیدیم، جمعیت بازدید کنندگان، بیشتر به چشم میآمد. هر طرف را نگاه میکردی، همه در حال عکاسی بودند. ما نیز از فرصت استفاده کردیم و چند عکس به یادگاری گرفتیم.
این گشت و گذار، گرمای هوا و دیدن پارک ساحلی مارین، زیبایی شهر را برای ما دو چندان کرد.
کمی در امتدا پارک ساحلی قدم زدیم و طبق توصیه دوستان و اطلاعاتی که از پیش داشتیم، به درگاه حاج علی رسیدیم. درگاه حاج علی آرامگاه یکی از بزرگان پیران طریقت تصوف، مسجد و زیارتگاه مسلمانان هند در بمبئی است. این آرامگاه در میان آب دریا قرار گرفته و فقط یک راه ورودی به آرامگاه وجود دارد.
درگاه حاج علی، زیبا و مملو از بازدیدکنندگان بود. علیرغم بمبئی که بسیار زیباست، باید کمی استراحت کنیم.
فردا سفر ما با دوچرخه آغاز میشود و هر روز باید چند ده کیلومتر را رکاب بزنیم. پس کم کم قصد میکنیم به هتل برگردیم و برای فردا آماده شویم. البته در مسیر بازگشت، احتمالا چند بازدید دیگر داریم.
با ما همراه باشید، تا همراه ما سفر کنید.