شرکتهای متوسط و کوچک، امروزه عامل عمده رشد ساختار صنعتی بسیاری از کشورها محسوب میشوند. بر اساس مطالعات انجامشده، اینگونه کسبوکارها توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات بازار و نیازهای مشتری را دارند و بهآسانی میتوانند خود را با شرایط جدید هماهنگ کنند. در واقع، آنها رفتاری پویا در مواجهشدن با شرایط متغیر محیطی دارند. کسب وکارهای متوسط و کوچک برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه که درصدد احیای ساختار اقتصادی خود هستند، بسیار حائز اهمیت است. این بنگاههای اقتصادی، با وجود آنکه به سرمایهگذاری کمتری نیاز دارند، بازدهی بیشتری داشته، در اشتغالزایی، ایجاد بستر مناسب برای نوآوری و اختراعات و افزایش صادرات این کشورها، نقش مهمی دارند.
این واحدها قسمت جداییناپذیر فرآیند تحول و دگرگونی کشورند. باید گفت که چنین واحدهایی در جستجوی تغییر و تحول و رقابت هستند، چون در حال دگرگون کردن ساختار کلی بازارند.
با وجود اهمیت فراوان شرکتهای متوسط و کوچک در اقتصاد و اشتغال، این شرکتها در کشورهای در حال توسعه، با مشکلات متعددی روبرو هستند و از همهی ظرفیت آنها استفاده نمیشود. نکتهای که نباید از نظر دور داشت، این است که جهان به سمت اقتصاد باز و ایجاد محیط رقابتی حرکت می کند. اگر این شرکتها با یک روش علمی خود را آماده برخورد با چنین موقعیتی نکنند، نمیتوانند در محیط رقابتی باقی بمانند. ماندگاری در یک اقتصاد رقابتی و باز، بستگی به عملکردهای کارآمد با تمرکز زیاد بر مشتری و رقابت دارد؛ بنابراین شرکتها باید هر چه سریعتر قواعد بازی رقابت و عوامل مؤثر بر رقابتپذیری را بیاموزند.
بهطور کلی شناخت عوامل مؤثر بر رقابتپذیری لازمهی آشنایی با قواعد بازی رقابت است، این عوامل را میتوان به ۵ گروه تقسیم کرد:
- شرایط اقتصادی و بازار (منابع مالی، نیروی کار، تسهیلات فیزیکی، زیرساختهای اقتصادی، خدمات تخصصی و محیط اقتصادی کلان)
- ساختار و پویایی صنعت (اندازه، رشد و ساختار بازار و صنعت و راهبرد شرکتهای بزرگ)
- چارچوب قانون و مقررات (سیستم مالیاتی، سیستم حقوقی و سیاستهای حمایتی دولت)
- سرمایههای اجتماعی (فرهنگ مشوق کارآفرینی، نهادهای پشتیبان، سیستم آموزشی، شبکه کارآفرینی)
- جنبههای شخصیتی (تجربه کاری، تحصیلات، تمایل به مخاطره و کار سخت، انعطافپذیری، میزان داراییها، سن و جنسیت).