روز سوم
۱۰ اسفند ۱۳۹۶
با وجود گرمی هوا، امروز خیلی پرشور هستیم. ماهها زحمت و برنامهریزی، امروز به بار نشست. هتل رو تحویل دادیم و مسیر رو با GPS، طبق برنامه، بازبینی کردیم. بالاخره تونستیم رکابزنی رو شروع کنیم. ما فقط با پاهامون رکاب نمیزنیم، باهاشون پرواز میکنیم، برای همین خیلی شوق داریم. اتاق هتل رو تحویل دادیم، مسئولان هتل که خیلی کارمون رو دوست داشتند، مسیرمون رو پرسیدند،
اولش کمی تعجب کردند که ما ۹۰ کیلومتر رو امروز، میخواهیم رکاب بزنیم، اما وقتی هدف و شعارمون رو بهشون گفتیم، فهمیدند که مساله فقط رکاب زدن نیست، عشق به هدفمون داریم و با هر رکاب و با هر هم صحبتی، پیام صلح رو به همنوعانمون میدیم. برامون آرزوی موفقیت کردند و اولین رکابزنی ما، از شهر بمبئی آغاز شد.
لباسهای زرد و سبز #تدبیر، خیلی بهمون میاد و فضا رو کاملا شاد میکنه، با دوستانمون در شرکت پردازش موازی سامان، که حامی برنامه ما هستند، صحبت کردیم و کلی بهمون انرژی دادند. دوستمون آقای سینگ ساب اومدن و یه جای خوب برای صبحونه رفتیم. توی ایران که هستیم، از چای لاهیجان نمیشه گذشت، دیر دم میکشه ولی رنگ و عطرش معرکهست، حالا توی هند، یکی از بزرگترین صادر کنندگان چای هستیم و خبری از چای ایرانی نیست. بعد از اینکه فروشنده درباره هدف ما و سفر ما میفهمه، بهمون چای ماسالای مخصوص با صبحانه سنتی بمبئی رو پیشنهاد میکنه، حالا برای شروع راه جون گرفتیم، البته چایشون هم واقعا عالی بود.
توی مسیر، سعی کردیم حبیبه جلو بره، تا من بتونم مراقبش باشم، تابلوها، گاهی به زبان هندی بود و بیشتر مسیر رو سعی کردیم از GPS استفاده کنیم.
توی اروپا که بودیم، لاین دوچرخه همه جا بود و کمی راحتتر بودیم، اما اینجا باید از کنار جادهها یا شونه خاکی بریم، سعی میکنیم بیشتر احتیاط کنیم. اما کلا به ماشینهای فرمون راست و جادههای برعکس، یه مقدار عادت کردیم، اونم به نوبه خودش، یه جور جاذبه و نکته بامزست برامون.
در طول مسیر، گاهی نفسی تازه میکردیم. وقت ریکاوری و استراحت که میاد، باید خیلی مواظب باشیم که با اصول ورزشی خودمون رو سرد کنیم، تا از بروز آسیبها جلوگیری کنیم.
میوه فروشهای بین راهی، گلهای رنگارنگ سبک خاصی رو ایجاد کرده بود، واقعا روح مارو تازه میکرد و مسیر رو با وجود گرمای ۴۸ درجه، آسونتر میکرد.
بالاخره بعد از ۸۳ کیلومتر رکابزنی، رسیدیم به جایی برای استراحت.
شهر پن، در معنی لغوی به معنی جایی برای استراحت میباشد. درباره پیشینه شهر، اختلاف نظر وجود دارد اما مورخان احتمال میدهند، قدمت آن به زمان بودا برگردد. در این شهر، دوستی به نام شریاس که از طریق شبکههای اجتماعی داشتیم، به استقبالمون اومد.
با شریاس گشتی در شهر زدیم، شیرینیهای هندی رو امتحان کردیم و یک مراسم مذهبی به نام Holi که سالی یک بار برگزار میشه رو دیدیم. همه چیز جالب و محترم بود، فیلم مراسم رو در کانال خودمون قرار دادیم، تو این بین، کمی درباره صلح برای کودکان و اهداف سفر، اطلاعرسانی کردیم، چند عکس یادگاری هم، با بچههایی که برای حضور در مراسم اومده بودند، گرفتیم.
این مراسم، یک فستیوال به تمام معنا بود، گروههای موزیک و عروسکی، همه جا بودند، همه لباس خوب به تن کرده بودند و واقعا مراسم شادی بود. فردا هم به همدیگه رنگ و آب میپاشن، خیلی باید جالب باشه، جای همگی خالی، فردا کلی آدمهای جدید میان تا از فرهنگ و هدف ما بدونن، ما هم برای شما با متن و تصویر، از اونها گزارش میکنیم.
با #تدبیر ما را دنبال کنید.