امروز صبح از شهر ماهاد رکابزنی رو شروع کردیم. ماهاد شهر عجیبی بود و در آن اختلاف طبقاتی بسیار زیادی مشاهده میشد. بسیاری از مردم در محلههای فقیر نشین و حاشیه شهرها در چادر با تنگدستی زندگی میکردند. این فقر در همه شهرهای بین مسیر در کنار مردم مرفه با سبک زندگی تجملاتی مشاهده میشد. فرهنگهایی در هند وجود دارند که رو به جلو قدم میگذارند و در عین حال فرهنگهایی هستند که به شدت به ریشههای خود متصل بوده و غیر قابل تغییر هستند.
هر یک از این تضادها در هند در جایگاه خود زیبا هستند و نشانی از همزیستی صلحآمیز انسانها در کنار هم میباشند.
در طول مسیر رکابزنی در یکی از روستاهای مسلماننشین، با مردی آشنا شدیم که پس از اینکه متوجه ایرانی بودن ما شد، با نان محلی و آب تصفیه شده از ما پذیرایی کرد و ما رو مورد لطف و توجه خود قرار داد.
بعد از ۷۵ کیلومتر رکابزنی زیر دمای ۴۸.۵ درجه و سربالاییهای ممتد، رسیدیم به نزدیکی شهر چیپلون و به کمک یکی از دوستان هندی، هتلی با تخفیف ورزشکاری گرفتیم. گرمی هوا رکابزنی سختی رو برامون رقم زده بود.
با دو فعال حقوق بشر، آشنا شدیم. آنها در مورد اهداف و دلایل سفر ما پرس و جو کردند و گفتگویی صمیمانه در مورد گسترش و ترویج صلح در جهان داشتیم و متوجه شدیم هدف آنان نیز ترویج صلح برای کودکان جهان است. آموزههای گاندی، در هند، استوار و پابرجاست. فردا قرار ملاقاتی دیگر در باغ دکتر مانوز داریم.
اگر میخواهیم صلح حقیقی را به جهان بیاموزیم، اگر میخواهیم با جنگ و خونریزی مبارزه کنیم، باید از کودکان آغاز کنیم (مهاتما گاندی).