پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان
پیادهسازی سیستم برنامهریزی منابع سازمان، به دلیل وسعت امکانات و توانمندیهای آن، پیچیده بوده و آثار شگرف و گستردهای بر تمامی ابعاد فنی و غیر فنی سازمان خواهد داشت. قبل از تصمیمگیری برای پیادهسازی آن، بایستی یک متدولوژی مناسب انتخاب و از ابعاد مختلف بررسی شود. یکـی از مراحـل اولیه برای استقرار ERP، ارزیابـی آمادگـی سازمان برای پذیرش و بهرهبرداری مناسب از این سیستمها است بسیاری از سازمانها، این سیستم را به منظور یکپارچهسازی و کنترل فرآیندهایی مانند مدیریت سفارش، خرید، عملیات تأمین و پشتیبانی، پیادهسازی میکنند. ERP نه فقط یک نظام اطلاعاتی، بلکه یک سامانه تجاری است و الزامات وسیـع آموزشی را میطلبد. در حقیقت پیادهسازی سیستم با راهاندازی آن پایان نمیگیرد، بلکه فرآیندی مستمر است که در آن کارکردها، ماژولها و بهروزرسانیهای سیستم همگام با تغییرات در فرآیندهای سازمانی اعمال میشوند و از آنجـا که پیادهسازی موفق برای استراتژی رقابتی آینده یک شرکت بسیار مهم است. مدیریت بایستی از نقش استراتژی سیستم ERP به عنوان ستون فقرات در ارائه سیستمهای کسب و کار پویا که برای پیادهسازی سیستمهای جـدید الزامی است، آگاه باشد.
انگیزههای پیادهسازی سیستم برنامهریزی منابـع سازمان
انگیزههای بهکارگیری سامانههای برنامهریزی منابع سازمان شامل انگیزههای مربوط به فناوری، عملیاتی، بهبود عملکرد و اهداف راهبردی میشود که انگیزههای مربوط به فناوری بیشتر زمینههای زیربنایی دارد و انگیزههای عملیاتی به دنبال بهبود فرآیندهاست. انگیزههای عملکردی پیشرفت نتایج را بصورت کیفی و کمی تعقیب میکنند و اهداف راهبردی به دنبال ایجـاد تغییرات اساسی در شکل و نحـوه ارائه خـدمات است از عواملی که باعث میشود بنگاهها به سیستم ERP روی آورند، میتوان به فشار رقابتی بازار برای تولید با هزینه کم، توقع افزایش درآمد در اثر پیادهسازی سیستم، کسب توانایی برای شرکت در رقابت جهانی، تقاضا برای باز مهندسی در شرکتها جهت پاسخگویی به خواستههای بازار، رقابت بین تولیدکنندگان سیستم، نیاز شرکتها به استفاده از ابزارهای پیشرفته، و اطلاع شرکتها از اینکه با پیادهسازی سیستم چه تغییراتی در سازمان به وجود خواهد آمد اشاره کرد.
عوامل کلیدی موفقیت در پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان
عواملی که بر موفقیت سازمانها در امر پیادهسازی سیستمهای ERP تأثیر میگذارند به دو دسته: عوامل و معیارهای انگیزشی و عوامل و معیارهای مؤثر بر خصوصیات و قابلیتهای موجود استقرار، تقسیم میشوند. از این عوامل میتوان به اهداف روشن و واضح، حمایت گسترده سازمان، ارتباطات، قابلیت پیادهسازی، آموزش و تحصیلات، حمایت فروشنده، مهندسی مجدد فرآیند، سازگاری و مناسب بودن سیستم سخـتافزاری و نرمافزاری، مدیریت پروژه، خصوصیات کاربر، مشارکت کاربر، تناسب فرهنگی، معیارهای موفقیت، رضایت کاربر، بهبود عملکرد سازمان، برنامهریزی، به موقع بودن، و بودجهبندی مناسب اشاره کرد.
هوش کسب و کار و سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان
مفهوم هوش کسب و کار
هوش کسب و کار یک چارچوب کاری شامل فرآیندها، ابزار و فناوریهای مختلف است که برای حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش، طراحی شده و موجب ایجاد ارزش افزوده برای سازمان میشود. این سیستم نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول بلکه به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی، به دلیل دقت و سرعت در تحلیل اطلاعات به اتخاذ تصمیمهای دقیق و هوشمندانه مدیریتی در حداقل زمان ممکن منجر میشود. و برای مدیران این امکان را فراهم میکند که بهتر مدیریت کنند. وظایف اصلی که بر عهده سیستمهای هوش کسب و کار است، شامل شناسایی هوشمندانه، یکپارچهسازی، تجمیع و تحلیل چند بعدی دادههای به دست آمده از منابع اطلاعاتی گوناگون است که این منابع شامل منابع داخلی و منابع خارجی میشود.
کاربردهای هوش کسب و کار در سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان
ظهور سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان به عنوان یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه و فرآیند محور با پشتیبانی از تمام فعالیتهای سازمان، منجر به ایجاد بهبودهای اثرگذار در عملکرد سازمانهای استقرار دهنده شده است. سیستم برنامهریزی منابـع سازمان به مثابه یک نظامنرمافزاری در حوزه کسب و کار است که از طریق ارائه یک راه حل یکپارچه و جامع، سازمان را به استفاده مؤثر و کارآمد از منابع خود، شامل: مواد، نیروی انسانی، سرمایه و اطلاعات، توانمند میکند. فرآیندهای مدیریتی و کسب و کار، درون سازمان و حتی فراتر از مرزهای سازمان را نیز یکپارچه میسازد. با این حال اگر چه این سیستمها میتوانند تمامی دادههای عملیاتی کسب و کار را در پایگاههای اطلاعاتی برای برنامهریزی سازمان ادغام کنند، اما به تنهایی برای تحلیل دادهها و فرآیند پشتیبانی از تصمیمگیری کافی نیستند، بنابراین، یکپارچگی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی به همراه سیستمهای هوشمندی ضروری است. این سیستمها پاسخ به نیازهای هوش کسب و کار و پشتیبانی تصمیمگیری مدیریت در سطوح مختلف است.
نویسنده: محمدرضا یاورزاده